** داستانی فوق‌العاده امیدبخش و دلچسب **

درباره کتاب

این کتاب، روایت دختری به نام لی لی که به همراه مادر و خواهرش به خانه‌ی مادربزرگ پیرش می‌روند را بازگو می‌کند. در جاده موجودی جادویی که از دل حکایت‌های مادربزرگ بیرون آمده، سر راه لی لی قرار می‌گیرد و طی قراردادی که بین آنها بسته می‌شود، لی لی باید هر شب ستاره‌های محبوس در شیشه‌ی مادربزرگش را آزاد کندتا در عوض آن موجود جادویی سلامتی را به مادربزرگش برگرداند. اما این معامله آنقدرها هم ساده و راحت نیست!

بخشی از کتاب را باهم بخوانیم:

چند ساعت بعد، یعنی بعد از اینکه مامان هالمونی را پیش دکتر می‌برد، ریکی با دوچرخه‌اش می‌رسد. سم طبقه‌ی بالاست، فقط من در اتاق نشیمن هستم که خب این بهتره، چون ریکی حدوداً هزار متر طناب دور کمرش پیچیده و سر تا پایش را استتار کرده، از جمله آن کلاه ارتشی که سرش گذاشته است.

در حالی که از در ورودی وارد می‌شود، می‌گویم: «وااااای!»

او به نشانه‌ی سلام و احوالپرسی کلاهش را برمی‌دارد. «ببرگیر قهار در خدمت شماست.»

به او خیره می‌شوم. «چی؟»

«درسته، حق با توئه. باید یه اسم بهتر پیدا کنم.»

از کنارم رد می‌شودطناب را باز می‌کند و آن را کف اتاق نشیمن می‌اندازد.

…

ادامه‌ی این داستان زیبا را در کتاب هالمونی من دزد ستاره هاست اثر تای کلر انتشارات نگاه آشنا دنبال کنید.

چقدر خوب است که با ارائه‌ی چنین کتابهای جذابی، نوجوانان را بیشتر به مطالعه تشویق کنیم.

فراموش نکنید که شما والدین گرامی، به طور قطع نقش بسزایی در این زمینه خواهید داشت.

کتاب هالمونی من دزد ستاره هاست اثر تای کلر انتشارات نگاه آشنا