کتاب قصه های قشنگ مادربزرگ اثر زهرا طوفان انتشارات سیمای نور امید، شامل داستان های جالب و هیجان انگیزی است که برای کودکان در گروه سنی ب و ج مناسب می باشد.

بخشی از کتاب را باهم بخوانیم:

پسر شلخته‌ ای بود که انواع لباس‌ ها و اسباب‌ بازی‌ ها را داشت، اما برای آن ‌ها ارزش قائل نبود و همیشه روی زمین افتاده بودند. پدر و مادرش آخرین مدل آدم‌ آهنی خدمتکار را خریدند. آدم ‌آهنی از لحظه‌ی ورودش به خانه، کارها را شروع کرد. غذا می‌پخت، نظافت و اتو می‌کرد و از همه مهم‌ تر، لباس‌ هایی را که در اتاق آن پسر روی زمین بود، جمع می ‌کرد.

صبح که پسرک از خواب بیدار شد، از دیدن اتاق تمیزش خیلی خوشحال شد. اما این خوشحالی زیاد طولی نکشید. چون او هر چه گشت، نتوانست لباسی را که دوست داشت پیدا کند. اسباب‌ بازی‌ ها را هم نمی‌‌ توانست پیدا کند. خیلی ناراحت بود. تصمیم گرفت یواشکی آدم‌ آهنی را تعقیب کند تا ببیند وسایل را کجا می‌ گذارد و متوجه شد که آن‌ ها را در جایی از خانه پنهان می‌کند. به سرعت به سمت پدر و مادرش برگشت و به آن‌ ها گفت این آدم‌ آهنی درست برنامه‌ ریزی نشده یا شاید ویروس دارد؛ باید آن را عوض کنیم.

فهرست مطالب کتاب

• آدم‌ آهنی ویروسی
• دو پسر باهوش
• روباه پرحرف
• قصاب و گیاه گوشت‌ خوار
• نقاشی و مدادی که صحبت می‌ کنند
• پایان خوش
• پنگوئن کوچولو
• خانواده‌ ی بد، بچه ‌ی خوب
• همسایه‌ های لج‌ باز
• سکه‌ های پدربزرگ
• خواستن، توانستن است
• روباه بی ‌دم
• تنبلی؛ یعنی بیچارگی
• موش شهری و موش روستایی
• موش بازیگوش
• بچه مثبت
• روباه و کلاغ
• موش فضانورد
• تلوزیون یا کمک
• پنجره ی جادویی
• دوست واقعی
• کلید جادویی
• داکی و کوکی
• ترس از تاریکی
• پسر لوس
• لاک پشت های کوچولو
• در زندگی مانند مداد باشیم
• نفرت
• گل صداقت
• قرباغه ی ناشنوا
• مورچه ی شکمو
• به دنبال فلک
• گرگ و گوسفند
• پیرزن و جوجه ی طلایی اش
• سرگذشت دانه ی برف