درباره نویسنده

آنتون چخوف (Anton Chekhov) درجنوب روسیه و در بندری به نام «تاگانروگ» در یکی از خلیج‌های دریای سیاه در نزدیکی اوکراین امروزی به دنیا آمد‌. او فرزند سوم از شش فرزند «یوگنیا ماروزاوا» دختر یک تاجر و «پاول یگوروویچ» یک خواربارفروش بود.  پدر آنتون چخوف به‌شدت مذهبی بود و روزهای یکشنبه پسرانش را با تنبیه بدنی وادار می‌کرد به کلیسا بروند. او همچنین اهل موسیقی و رهبر گروه همسرایان کلیسای شهر بود که چخوف و برادرانش مجبور به خواندن‌ سرودهای مذهبی در آن بودند.

آنتوان چخوف در مدرسه‌ی یونانی شهر زادگاهش تحصیل کرد و سپس وارد دانشکده‌‌ی پزشکی دانشگاه مسکو شد. پس از دریافت مدرک پزشکی، به ‌مدت یک ‌سال در بیمارستانی در شهر کوچکی نزدیک مسکو کار کرد و در 1892، در دوران همه‌گیری وبا، به ارائه‌ی خدمات پزشکی رایگان به بیماران پرداخت. او در 25 مه‌ی 1901، بدون برگزاری جشن عروسی با اولگا کنیپر، بازیگر روس،‌ ازدواج کرد.

آنتون چخوف از همان ابتدای جوانی فهمید مدت زیادی زنده نخواهد بود، چون در 24‌سالگی نشانه‌های بیماری سل به‌وضوح در او نمایان شده بود. او که برای مداوا به آلمان‌ رفته بود در 44‌سالگی، یک سال پیش از انقلاب اول روسیه‌، از دنیا رفت و تشییع‌ جنازه‌ی او در مسکو با حضور جمعیتی زیاد تبدیل به رویدادی ملی شد. همسر آنتون چخوف پس از مرگ او نقش مهمی در جمع‌آوری و چاپ آثارش داشت. اگرچه چخوف پیش از مرگ از سوی جامعه‌ی ادبی روسیه تجلیل می‌شد، فقط پس از جنگ جهانی اول بود که در سطح بین‌المللی مشهور شد.

آغاز نویسندگی آنتون چخوف

چخوف در 17سالگی تصمیم گرفت با انجام کار نویسندگی کمک‌خرج خانواده باشد. او دو سال بعد موفق به ورود به رشته‌ی پزشکی در دانشگاه مسکو شد و در دوران دانشجویی شروع به نوشتن‌ داستان‌های کوتاه طنز و انتشار آن‌ها در مجلات فکاهی روسیه کرد که پرطرفدار شدند.

آنتون چخوف، پس از پایان تحصیلات خود، به صورت حرفه‌ای به نوشتن داستان و نمایشنامه پرداخت. بعضی از منتقدان هشدار دادند که حیف است چنین جوان بااستعدادی همه‌ی وقت خود را معطوف به خنداندن مردم کند. چخوف تحت تأثیر این نقدها و پس از آغاز بیماری نظر خود را تغییر داد و شناخته‌شده‌ترین آثار او با لحنی تراژیک بدل به نمونه‌های سرشت‌نمای جامعه‌ی روسیه‌ شدند.

درباره کتاب

رابطه‌ی یک مرد بامسئولیت و عاشق با یک زن بی‌احساس و مأیوس چگونه خواهد بود؟

حتی تصور این رابطه هم دردناک است، درسته؟

«لاپتف» شخصیت اصلی کتاب، عشق بی‌دریغش را به یولیا تقدیم می‌کند اما هیچ اثری از محبت در او نمی‌بیند. اگرچه ‌آن‌ها به وصال یکدیگر رسیده‌اند اما یولیا تنها به دلیل ترس از تنها ماندن و دوست نداشته شدن، این زندگی را پذیرفته است. آن‌ها بعد از مدتی تصمیم به داشتن فرزند می‌کنند تا سردی روابطشان را جبران کند. این تصمیم، باعث بروز مسائل دیگری می‌شود که داستان را پیش می‌برند.

لاپتف همه تلاش خود را می‌کند تا جرقه‌ای از عشق آتشین خود را در دل یولیا روشن کند تا اینکه سرانجام یک روز از یولیا سوال می‌کند که چرا با وجود بی‌علاقگی، پیشنهاد ازدواجش را پذیرفته است؟ این سوال احساس متفاوتی را در یولیا به وجود می‌آورد که خواننده را به درون داستان می‌کشاند.

کتاب پیش‌رو را به همه فرهیختگانی که به ادبیات روسیه و قلم توانمند چخوف علاقمند هستند، پیشنهاد می‌کنیم.

خوانندگانی که از رمان‌های معناگرا و تحلیلی لذت می‌برند، لحظات خوشی را در هنگام مطالعه‌ی کتاب سه سال اثر آنتوان چخوف انتشارات آسو، تجربه خواهند کرد.

کتاب سه سال اثر آنتوان چخوف انتشارات آسو