** شکستی واقعی نیازی به توضیح ندارد، آن خودش یک دستاورد است **

درباره نویسنده

گرترود استاین، این کلکسیونر، نمایشنامه نویس، شاعر و نویسنده‌ی آمریکایی در تاریخ 3 فوریه سال 1874 و در حومه‌ی پیتزبورگ پنسیلوانیا به دنیا آمد‌ و در کالیفرنیا بزرگ شد. او برای تحصیل به کالج ردکلیف و سپس به دانشگاه هاروارد رفت. استاین در سال 1903 به پاریس مهاجرت کرد و باقی عمر خود را در فرانسه گذراند. او در پاریس، سالنی داشت که چهره‌های برجسته‌ی مدرنیسم در حوزه‌ی ادبیات و هنر را گرد هم جمع می‌کرد. چهره‌هایی مانند پیکاسو، همینگوی، فیتزجرالد، ازرا پاوند و شروود اندرسون.

سرانجام او در تاریخ 27 جولای سال 1946 چشم از جهان فرو بست.

درباره کتاب

همانطور که در پشت جلد کتاب هم می‌خوانیم، سه زندگی نخستین اثر ادبی استاین و از مشهورترین آثار اوست. این کتاب از سه داستان مستقل و مجزا تشکیل شده‌ است، «آنای خوب»، «ملایکتا» و «لنای آرام».

بخشی از کتاب را باهم بخوانیم:

بخشی از داستان لنای آرام

همه خانم هیدن را دوست داشتند. او در اینجا شخصی سرشناس، متمکن و مهم بود. خوب گوش می‌کرد و بعد تصمیم می‌گرفت و به همه‌ی اطرافیانش مشورت می‌داد. برنامه‌ی حال و آینده‌ را برایشان می‌چید و به آنها توضیح می‌داد که در گذشته در راه و روش‌های خود چه اشتباهاتی مرتکب شده‌اند. تنها مشکل خانم هیدن با دو دخترش این بود که دختران رفتار درستس با والدینشان نداشتند.

رفتار این دو دختر در روابط متعددشان بسیار بد و ناخوشایند بود. مادرشان به سختی می‌توانست آنها را به بوسیدن پدربزرگ و مادربزرگشان وادارد و دخترها از این بابت هر روز سرزنش می‌شدند. اما خانم هیدن بعدش آنقدر سرش شلوغ می‌شد که واقعاً فرصت نمی‌کرد دختران لجباز و یکدنده‌اش را هدایت کند…