** داستانی فوق‌العاده جذاب و گیرا **

درباره نویسنده

جورج اورول (George Orwell) با نام اصلی «اریک آرتور بلر» متولد شهری کوچک در هندوستان است. خانواده‌ی او از همان کودکی جورج با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم می‌کردند. طولی نکشید تا بخاطر برخی مسائل او به همراه خانواده‌اش مجبور به ترک هندوستان شدند و به انگلستان بازگشتند. همین موضوع سبب شد تا او تحصیلات ابتدایی خود را در انگلستان بگذراند. هرچند که جورج با هم سن و سالانش در یک مدرسه مشترک تحصیل می‌کردند اما او با دو ویژگی از دیگران متمایز می‌شد: یکی از آن‌ها فقر و دیگری هوش بالای او بود. هرچند که‌ هوش و استعداد او زبانزد دور و اطرافیانش بود و به‌ واسطه‌ی همین ذکاوتش در دانشگاه دولتی پذیرفته‌ شد اما جورج ترجیح داد روی به‌ سنت خانوادگی‌اش آورد. وی در سال 1922 به هند رفت تا در آنجا برای دستگاه‌ سلطنتی بریتانیا به عنوان نیروی پلیس کار کند.

جورج اورول یکی از مهم‌ترین نویسندگان تاریخ ادبیات است که‌ کتاب‌هایش شهرتی جهانی پیدا کرده‌‌اند. او در نوشته‌های خود به مضامین سیاسی و اجتماعی اشاره‌ می‌کرد و قدرت‌های سیاسی را به نقد می‌کشید. از مهم‌ترین کتاب‌های اورول می‌توان به «مزرعه‌ی حیوانات» و «1984» اشاره کرد.

درباره کتاب

اورول در این کتاب برخلاف بسیاری از نوشته‌هایش قلمی ساده برای بیان داستان انتخاب کرده است. اما مانند دیگر آثارش مخاطب را با داستانی انتقادی که ذهن را به چالش می‌کشاند مواجه می‌نماید.

این کتاب داستان زندگی دختر یک کشیش متحجر را روایت می‌کند. دختری که برخلاف اطرافیان روحیه‌ی قوی و محکمی دارد، اما کودکی‌ خود را تحت نظر تربیت بی‌روح و خشک پدرش گذرانده‌ است. یکی از عجایب نویسندگی اورول در این کتاب، اختصاص دادن‌ حدود یک سوم از کتاب به شرح زندگی یک روز از شخصیت اصلی داستان است که در نوع خود بسیار کم نظیر و جذاب است.

داستان کتاب

«دوروتی» از نظر خودش انسانی بسیار باایمانی است که حتی مناسک دین خود را نیز انجام می‌دهد و تاکنون هیچ کم‌کاری‌ای از وی دیده‌ نشده‌ است. وی علاوه بر انجام کارهای کلیسا، با تمام سختی‌ها و بی‌مسئولیتی‌های پدرش کنار می‌آید. اما زمانی‌ که به علت دچار شدن به فراموشی مقطعی چند روزی به خانه نمی‌آید، از طرف پدر نیز همچون دیگر مردم دهکده که شروع به گفتن حرف‌های بی‌ربط و زدن تهمت‌های عجیب‌ و‌ غریب می‌نمایند، طرد و به یک ولگرد بی‌خانمان تبدیل شده و به دنیایی جدید پای می‌گذارد. دنیایی که او را دچار کشمکش‌های ذهنیتی در ارتباط با مذهب، فقر، پدرش، کلیسا و… می‌نماید.

دوروتی در بخشی از داستان اشاره می‌کند، به دلیل اینکه شاهد عشقبازی پدر و مادرش بوده‌ است، از این کار متنفر است و هرگز نمی‌تواند تحمل کند مردی او را در اغوش گیرد. او پدرش را به موجود عظیم و دیو صفتی تشبیه می‌کند که مادرش (آن پری کوچک زیبا رو) را تصاحب می‌کند. این تنفر او منجر به گریز از هم بستری با مردها می‌شود. و هرگز ازدواج نمی‌کند. علت همان تماشای پدر و مادرش است. که اشاره‌ای کوچک به نظریات روانشناسانهٔ فروید دارد.

اگر از طرفداران کتاب‌های جورج اورول هستید، مطمئناً با مطالعه کتاب دختر کشیش اثر جورج اورول انتشارات آزرمیدخت نیز شگفت‌زده‌ خواهید شد. 

کتاب دختر کشیش اثر جورج اورول انتشارات آزرمیدخت