درباره کتاب

به نظر شما ارزش زندگی چقدر است؟ آنقدری هست که بشود رویش قیمت گذاشت؟ تا حالا به فروختن‌ طول عمرتان فکر کرده‌اید؟ خب، من سی سال از عمرم را فروختم و به جای آن سیصد هزار یِن پول گرفتم. حالا همیشه کسی پشت سرم است و نگاهم می‌کند، حتی وقتی که می‌خواهم تنهایی قدم بزنم یا بخوابم.

◼◼◼◻◼◼◼

بخشی از کتاب را باهم بخوانیم:

وقتی برای اولین‌ بار در مورد خرید و فروش طول عمر شنیدم، یاد پند و اندرزهای اخلاقی دوران‌ دبستان‌ افتادم. معلممان که زنی در اواخر دهه‌ی بیست سالگی‌اس بود، در کلاسی پر از بچه‌های 10 ساله که هنوز دست راست و چپشان‌ را تشخیص نمی‌دادند، سؤالی را مطرح کرد:

    – خب، بچه‌ها زندگی انسان‌ها تقریباً ارزشمندترین چیز و کاملاً منحصر به فرده. حالا اگه بخواید اون رو با یه مقدار پول واقعی عوضش کنید، فکر می‌کنید اون پول چقدر میشه؟

مکث کرده و با شکلک درآوردن‌ نشان داد که خودش هم می‌داند سؤالش را درست مطرح نکرده است. با گچی در دستش روبه‌روی تخته سیاه ایستاد و بیست ثانیه‌ای همانطوری ماند.

در این مدت همه‌ی بچه‌های کلاس سخت در تلاش بودند تا جوابی برای سؤال پیدا کنند. همه معلم جوان و زیبایمان را دوست داشتند و می‌خواستند با جوابی درست خوشحالش کنند و تشویق شوند.

یکی از عقل کل‌های کلاس پاسخ داد:

    – …

🙂 ادامه‌ی این داستان بسیار زیبا را در کتاب سه روز شادی اثر سوگارو میاکی انتشارات نگاه آشنا، دنبال کنید و نهایت لذت را ببرید.

کتاب سه روز شادی اثر سوگارو میاکی انتشارات نگاه آشنا